یک نفر آمد خدایی کرد ورفت 
 
آشنا بود آشنایی کرد ورفت

از غزل میگفت واز دریا شدن

آخرش هم بیوفایی کرد ورفت
                              

یک نفر آمد صدایم کردو رفت

مبتلای مبتلایم کرد ورفت

با تمام واژه های آشناش

با غروب وشب رهایم کرد ورفت

*******************
یک نفر آمد تمامم کرد ورفت

با نگاهش رام رامم کرد ورفت

با دو شعله با دو آتش میسرود

شعرهایی ناتمامم کرد ورفت 
                                   ساعی
نظرات 2 + ارسال نظر
نرگس چهارشنبه 24 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 08:04 ب.ظ http://narcissus79.blogsky.com

سلام
اگرچه هیچ کامنتی نذاشتی برام و فقط ادرس وبلاگت اونم دست و پا شکسته رو برام گذاشته بودی اما اومدم اینجا تا بگم میشه دوستای خوبی باشیم.

من جمعه 26 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 12:27 ب.ظ http://yaraghan.persianblog.com/

من هم اومدم و رفتم.راستی تو هم همرشته کوفتی ما هستی؟........

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد