بگذریم

پرده را کنار بزن
             در گوشه ی خیابان کودکی از سرما میلرزد
و یا از ترس
و شاید از نگاه تو
همانجا کنار باران نشسته
                                   اصلا شاعرانه نیست
هوا سرد است
آرام کنار بخاری بنشین 
                             چایت را بخور
و فکر کن
             درد هیچکسی را دوا نیستی
مگر فریادهای غذایی که منتظر تست 
و شاید...
بگذریم!
نظرات 2 + ارسال نظر
وبلاگ شیشه ای سه‌شنبه 26 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 10:21 ق.ظ http://glassweblog.blogsky.com

خستمه ٬ تازه از بیرون اومدم . امروز بهترین روز زندگی من بود . نمی تونم هیچ وقت فراموشش کنم . روزی بود که حس کردم دوباره به دنیا اومدم . فقط همین رو بدون که امروز ٬ روز تولد عزیز ترین ٬ زیبا ترین و با محبت ترین فرد زندگی من بود . امروز ٬ روز تولد کسی بود که من همیشه آرزوی اینو داشتم که در کنارش باشم و بمونم که همواره احساس کنم که با خدای خودم هستم . کسی که من به خاطر اون ؛ نفس می کشم ٬ امیدوارم و بطور کلی زندگی می کنم . راحت بهت بگم ؛ کسی که تونستم عشق ورزیدن رو از او یاد بگیرم..........

علیرضامحمدی-روزنامه نگار سه‌شنبه 26 خرداد‌ماه سال 1383 ساعت 10:23 ق.ظ http://kalo.blogsky.com

شعر قشنگی بود موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد