پرده را کنار بزن در گوشه ی خیابان کودکی از سرما میلرزد و یا از ترس و شاید از نگاه تو همانجا کنار باران نشسته اصلا شاعرانه نیست هوا سرد است آرام کنار بخاری بنشین چایت را بخور و فکر کن درد هیچکسی را دوا نیستی مگر فریادهای غذایی که منتظر تست و شاید... بگذریم!
آرش پاکروان
سهشنبه 26 خردادماه سال 1383 ساعت 10:02 ق.ظ
خستمه ٬ تازه از بیرون اومدم . امروز بهترین روز زندگی من بود . نمی تونم هیچ وقت فراموشش کنم . روزی بود که حس کردم دوباره به دنیا اومدم . فقط همین رو بدون که امروز ٬ روز تولد عزیز ترین ٬ زیبا ترین و با محبت ترین فرد زندگی من بود . امروز ٬ روز تولد کسی بود که من همیشه آرزوی اینو داشتم که در کنارش باشم و بمونم که همواره احساس کنم که با خدای خودم هستم . کسی که من به خاطر اون ؛ نفس می کشم ٬ امیدوارم و بطور کلی زندگی می کنم . راحت بهت بگم ؛ کسی که تونستم عشق ورزیدن رو از او یاد بگیرم..........
خستمه ٬ تازه از بیرون اومدم . امروز بهترین روز زندگی من بود . نمی تونم هیچ وقت فراموشش کنم . روزی بود که حس کردم دوباره به دنیا اومدم . فقط همین رو بدون که امروز ٬ روز تولد عزیز ترین ٬ زیبا ترین و با محبت ترین فرد زندگی من بود . امروز ٬ روز تولد کسی بود که من همیشه آرزوی اینو داشتم که در کنارش باشم و بمونم که همواره احساس کنم که با خدای خودم هستم . کسی که من به خاطر اون ؛ نفس می کشم ٬ امیدوارم و بطور کلی زندگی می کنم . راحت بهت بگم ؛ کسی که تونستم عشق ورزیدن رو از او یاد بگیرم..........
شعر قشنگی بود موفق باشی